جنازههای بیتشییع؛ از علیمحمد باب و محمد مصدق تا محمدکاظم شریعتمداری و پویا بختیاری
این که مراسم عزاداری، از جمله تشییع جنازه، برگزار بشود یا نشود و همچنین چگونگی آن، به اراده و نظر بازماندگان بستگی دارد. هیچ فرد، سازمان یا دولتی حق دخالت در این امور را ندارد و چنین دخالتی، مصداق نقض حقوق بشر است.
اما تاریخ نشان میدهد که حکومتها در کنار بهرهبرداریهای سیاسی و تبلیغاتی از برخی از تشییع جنازهها - با تلاش برای برگزاری "باشکوه" آنها - برخی دیگر از تشییعجنازهها را منع یا محدود کردهاند.
در واقع، درجهبندی میان شهروندان در جوامعی با حکومت های استبدادی، به جهان مردگان و گورستانها نیز سرایت مییابد؛ برخی لایق عناوین متفاوتی میشوند و ارتقاء درجه مییابند، یا قبر آنان به بارگاه تبدیل میشود و با نامگذاری کوچه و خیابان و میدان یا بزرگراهی به نامشان، مجسمهشان در شهر نصب میشود.
برخی دیگر هم شبانه دفن میشوند، آن هم در گورستانی بی نام و نشان و بدون مراسمی از سوی خانواده و دوستان. اگر سنگ قبری باشد، هرازگاهی شکسته و تخریب میشود. نامشان نباید یادآوری شود، یا بدتر از آن، تحقیق درباره چگونگی مرگ یا قتلشان ممنوع است.
در این یاداشت نگاهی می شود به چند مورد از این نوع برخورد با مردگان در تاریخ معاصر ایران.
۱۲۲۹ - علیمحمد شیرازی (باب)، پنهان کردن جسد
علیمحمد شیرازی، بنیانگذار جنبش بابی در زمان ناصرالدین شاه قاجار، پس از آن که تیرباران شد، در خندقی انداخته شد.
بر اساس منابع بابی، جسد او شبانه به تهران منتقل شد و در مکانی مخفی دفن شد. سرانجام در سال ۱۲۸۸ پیکر به صورت مخفیانه از ایران به دامنه کوه کرمل در اسرائیل کنونی انتقال یافت و سرانجام به خاک سپرده شد.
خانه علیمحمد شیرازی در سال ۱۳۵۸ تخریب شد و در چهل سال گذشته نیز گورستان بهاییان در شهرهای مختلف ایران همواره تخریب شدهاند.
بهاییان بزرگترین گروه از شهروندان ایرانی هستند که در تاریخ معاصر این کشور، قربانی سیاستهای تبعیضآمیز جمهوری اسلامی شدهاند. این تبعیض برای بهاییان پس از مرگ هم
ادامه دارد.
۱۳۲۴ - احمد کسروی
وابستگان به گروه فدائیان اسلام نواب صفوی، در شعبه هفت دادرسی در کاخ دادگستری به احمد کسروی، مورخ و حقوقدان، به اتهام توهین به مقدسات شیعه حمله کردند و او را در پنجاه و پنج سالگی به همراه منشی و همکارش حدادپور در حضور دیگران کشتند.
به خانواده و نزدیکان احمد کسروی اجازه داده نشده که به طور عادی برای او مراسم برگزار شود.
یکی از شاهدان عینی قتل کسروی گفته که ماموران امینی به خانواده و دوستان کسروی گفتند: "به علت تهدید طرفداران قاتلان، صلاح نیست جنازهها در امامزادهها به خاک سپرده شود. متولیان امامزادهها هم گفتهاند نه. امشب در تاریکی جنازهها را به طور ناشناس به سر قبر ظهیرالدوله در شمیران منتقل میکنیم. با مقامات گورستان ظهیرالدوله هم صحبت کردهایم گفتهاند مانعی ندارد. بنابراین فقط چند نفر بدون هیچ تشریفات فردا آنجا حاضر باشند که ناظر به خاکسپاری جنازهها باشند. خبر را به روزنامهها هم ندهید."
به گفته فردی که در مراسم بوده پس از گفت و گوی و با پادرمیانی شهردار تجریش و به راهنمائی یکی از کارکنان گورستان ظهیرالدوله قرار شد در دامنه سینه شمالی کوه البرز دفن شود. او در ادامه می گوید: "در حدود ساعت ۱۱ جنازه ها را با همان بدنهای خونین و بدون مراسم کفن و دفن در امتداد هم در گودالی قرار دادند. سپس با سیمان و خرده سنگهائی که از دل کوه بیرون آورده بودند گودال را پر کردیم و روی آن را صاف کردیم انگار نه انگار که در این مکان کنار چشمه آب اتفاقی افتاده است."
۱۳۴۵ - محمد مصدق، انزوای "قهرمان ملی"
محمد مصدق، نخستوزیر و از رهبران جنبش ملی شدن نفت در ایران، به دنبال کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به ۳ سال حبس انفرادی محکوم شد. پس از پایان دوران زندان انفرادی، به خانه خود در احمدآباد، روستایی در نزدیکی طالقان تبعید شد و تا پایان عمر در همان جا در حصر بود.
دکتر مصدق دراحدآباد درگذشت و فقط تعداد اندکی از نزدیکان و دوستانش در مراسم تشییع شرکت کردند و آن طور که شایسته یک چهره سیاسی و ملی بود، تدفین نشد.
بیشتر بخوانید:
- تخریب قبرها: 'ما به مردهها هم رحم نمیکنیم'
- اهمیت تاریخی و کرامت انسانی؛ با مومیایی چه باید کرد؟
- کالبد شکافی مرده آزاری در ایران معاصر، از باب تا خاوران
یدالله سحابی، از یاران نزدیک مصدق، با اشاره به وصیت او مبنی بر خاکسپاری در محل کشتهشدگان سی تیر، گفته است: "با وجود حاکمیت ساواک و ممانعت دولت چنین امکانی وجود نداشت." او درباره چگونگی تدفین مصدق در خانهاش در احمدآباد نیز گفته است: "من خود آستینها را بالا زده ... بر روی تختی پیکر او را غسل و شستوشو دادم و کفن پوشاندم..."
در واقع، جسد محمد مصدق "به امانت" دفن شده تا روزی که با انجام وصیتش در قبرستان ابن بابویه در کنار کشته شدگان سی تیر دفن شود.
در اولین روزهای پس از انقلاب، بنای یابودی در کنار قبر کشتهشدگان سی تیر به نام و یاد مصدق ساخته شد که تنها یک هفته بعد، تخریب شد.
۱۳۵۴ - بیژن جزنی، کتمان واقعیت
بیژن جزنی، فعال سیاسی و از بنیانگذاران سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، همراه با چند چریک فدایی دیگر و دو نفر سازمان مجاهدین خلق در تپههای اوین تیرباران شد.
کشتن بیژن جزنی و همراهانش با پنهانکاری حکومت همراه بود. روزنامههای ایران، فردای آن روز نوشتند که این زندانیان "در حین فرار از زندان" کشته شدند. آنها در بهشت زهرا به خاک سپرده شدند و مراسمی برایشان برگزار نشد.
در آن دوران بسیاری از کشته شدگان حکومت پهلوی که در درگیری های چریکی کشته می شدند یا در زندان ها اعدام می شدند از مجاهدینی چون محمدحنیف نژاد و سعید محسن تا فدائیانی همچون حمید اشرف و مصطفی شعاعیان بدون تشییع جنازه و برگزاری مراسم به خاک سپرده میشدند.
در دوران هر دو حکومت پادشاهی پهلوی و جمهوری اسلامی مزار آنها به عمد مورد بیتوجهی قرار میگرفت و پس از انقلاب بارها سنگ قبرهایشان شکسته شد.
۱۳۶۵- آیتالله شریعتمداری، قربانی حکومت مذهبی
آیتالله محمدکاظم شریعتمداری، از مراجع تقلید شیعه و از مخالفان ولایت فقیه، پس از آن که در دوران جمهوری اسلامی از مرجعیت خلع شد، تا پایان عمرش در حصر خانگی بود.
بعد از مرگ این مرجع پرنفوذ شیعه، با وجود درخواستهای مختلف، آیتالله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی اجازه نداد مقلدان او برایش مراسم خاکسپاری برگزار کنند.
با نادیده گرفته شدن وصیتنامه آیتالله شریعتمداری، جسد او را شبانه در گورستان ابوحسین قم دفن کردند. بنا بر وصیت آقای شریعتمداری، رضا صدر برادر موسی صدر باید بر جنازهاش نماز میخواند اما این اجازه به او داده نشد و آیتالله صدر یک روز بازداشت شد. آقای صدر این این ممنوعیت نماز بر میت خواندن و بازداشتش را در مقاله ای با عنوان در "زندان ولایت فقیه" نوشته است.
۱۳۶۷ - زندانیان سیاسی، گورهای دستجمعی خاوران
مسئله اعدامهای غیرقانونی و سیاسی از همان روزهای آغاز پس از انقلاب ایران همواره مطرح بوده است.
از اعدامهای انقلابی دستگیرشدگانی چون امیرعباس هویدا، نخست وزیر و نظامیان دوران پهلوی تا اعدام و ترور مخالفان سیاسی در داخل و خارج از زندانها. طبیعا بازماندگان قربانیان این اعدامها فرصت و اجازه چندانی برای برگزاری مراسم عزاداری نداشتهاند.
اما اعدامهای سیاسی تابستان ۱۳۶۷ هم از نظر تعداد و هم از نظر چگونگی انجام، از دیگر اعدامها متمایز است.
جنازه این اعدامشدگان بی نام و نشان در گورستان خاوران در شرق تهران به صورت جمعی و مخفیانه به خاک سپرده شد و حکومت ایران هرگز اجازه برگزاری آزادانه مراسم به خانواده قربانیان آن ها نداد.
ماموران حکومتی در این سال ها بارها به گورستان خاوران حمله کرده؛ مانع برگزاری مراسم یادبود شده اند و یادبودها و سنگ قبرهای نمادین خانوادهها را تخریب کرده و شکستهاند.
۱۳۸۶ - مریم فیروز، سردخانه همراه با ماموران وزارت اطلاعات
مریم فیروز به همراه نورالدین کیانوری از رهبران حزب توده ایران به همراه دخترشان در ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ بازداشت شدند.
مدتی بعد اعترافات تلویزیونی رهبران حزب پخش شد و پس از آن تعدادی از اعضای کادر رهبری حزب توده به حبسهای طولانی محکوم یا اعدام شدند.
مریم فیروز و کیانوری از سال ۱۳۷۰ در خانهای تحت نظر ماموران زندگی میکردند. مریم فیروز از سال ۷۴ و آقای کیانوری از سال ۷۵ اجازه یافتند در منزل خود زندگی کنند.
خاکسپاری مریم فیروز نیز با دخالت ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی انجام گرفت و کسی از آشنایان او در مراسم تدفین حضور نداشت.
در حالی که دوستان خانم فیروز، از درگذشت او بیاطلاع بودند، ماموران قبل از همه در خانه او حضور یافتند و پس از انتقال جسدش به غسالخانه، به کفن و دفن آن پرداختند.
۱۳۹۰ - هدی صابر، در محاصره نیروهای امنیتی
هدی صابر، روزنامهنگار و فعال ملی مذهبی، به دلیل عوارض اعتصاب غذا از زندان اوین به بیمارستان انتقال یافت و در بیمارستان درگذشت.
مراسم تدفین او تحت محاصره کامل نیروهای امنیتی در بهشت زهرای تهران برگزار شد.
سایت کلمه در این باره نوشت: "قرار بود مراسم تدفین در ساعت هفت و نیم صبح برگزار شود اما ماموران امنیتی با محاصره کامل خانواده و تشییع کنندگان، باعث شدند مراسم تا حدود ساعت ۱۲ نیمروز به تاخیر افتد."
۱۳۹۰ - هاله سحابی، خاکسپاری شبانه
هاله سحابی، دختر عزتالله سحابی از فعالان ملی-مذهبی، یک روز بعد از درگذشت پدر خود و در پی حمله ماموران امنیتی به مراسم تشییع جنازه او در لواسان، درگذشت.
شورای فعالان ملی مذهبی با انتشار بیانیهای اعلام کردند که هاله سحابی در اثر ضربهای به پهلویش نقش زمین شد و ماموران امنیتی "فرصت ندادند به وضعیت او رسیدگی شود."
خاکسپاری پیکر خانم سحابی ساعت ۱۰ شب در بهشت فاطمیه لواسان و در کنار مزار پدرش، عزت الله سحابی انجام شد. شورای فعالان ملی مذهبی مداخله ماموران امنیتی در تدفین عزتالله و هاله سحابی را محکوم کرد.
پیش از خاکسپاری، پیکر هاله سحابی به وسیله ماموران امنیتی و برخلاف رضایت خانواده، به پزشکی قانونی منتقل شده بود.
۱۳۹۵ - شهرام احمدی، تعهد برای برگزار نشدن مراسم
شهرام احمدی و نزدیک به سی زندانی اهل سنت دیگر به اتهام "محاربه با خدا، رسول خدا و نایب امام زمان" در زندان رجایی شهر کرج حلقآویز شدند.
دست داشتن در قتل محمد شیخالاسلام، امام جمعه سنندج، از اتهامات شهرام احمدی بود اما نهادهای حقوق بشری میگویند او در اردیبهشت ۸۸، پنج ماه پیش از آن ترور بازداشت شد و در زندان بود.
جسد این زندانی سیاسی در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد، اما به خانواده او اجازه مراسم دفن در شهرش و بر اساس مذهب اهل سنت داده نشد.
نیروهای وزارت اطلاعات در مسیر بازگشت خانواده شهرام احمدی از بهشت زهرا به خانه، با توقف خودرویشان از آنها تعهد گرفتند که مراسم سوگواری برگزار نکنند.
۱۳۹۸ - پویا بختیاری، دستگیری خانوادگی
علاوه بر اعدامهای سیاسی، حکومت درباره عزاداری برای کشتهشدگان اعتراضهای ایران در دورههای مختلف نیز محدودیت ایجاد کرده است؛ از اعتراضهای کوی دانشگاه ۱۳۷۸ تا اعتراضهای انتخاباتی ۱۳۸۸ و شوزش های خیابانی دیماه ۹۶.
پس از روزهای خونین آبانماه ۱۳۹۸، اخباری مبنی بر تحویل جنازه قربانیان در ازای دریافت پول منتشر شد که مقامهای رسمی آن را تکذیب کردند. اما این غیرقابل انکار بود که خانواده قربانیان اجازه عزاداری آزادانه نداشتند.
هنوز مقامهای رسمی ایران آمار تعداد کشتهشدههای این اعتراضها را اعلام نکردهاند اما ممنوعیت برگزاری مراسم چهلم پویا بختیاری، یکی از صدها معترضی که در این اعتراضها کشته شد، بازتاب گستردهای یافت.
چند روز پیش از این مراسم اعضای خانواده پویا بختیاری بازداشت شدند و نیروهای امنیتی نیز با حضور گسترده در گورستان محل دفن پویا بختیاری، مانع برگزاری مراسم چهلم شدند.
در این میان ساقط شدن هواپیمای مسافربری اوکراینی با ۱۷۶ سرنشین، به وسیله پدافند موشکی سپاه پاسداران، موجی از خشم مردمی در ایران را در پی داشت.
در حالی که هنوز همه اجساد قربانیان این حادثه شناسایی نشده، رسانهها از سرگردانی و تهدید خانواده قربانیان برای گفتگو با رسانهها و برگزاری مراسم در این زمینه خبر دادهاند.
به نظر میرسد مخالفت با برگزاری مراسم برای مخالفان و کشته شدگان اعتراضهای ضد حکومتی به امری عادی در چهل سال پس از انقلاب تبدیل شده است.
No comments:
Post a Comment